معنی مسدود کردن به انگلیسی

مترادف و متضاد زبان فارسی

مسدود کردن

بستن، بند آوردن، سد کردن،
(متضاد) باز کردن


مسدود

بست، بسته، بند، سد، گرفته، مقفل،
(متضاد) مفتوح، باز، گشوده

فارسی به آلمانی

مسدود کردن

Block (m), Blockieren, Blockieren, Klemme, Klemmen, Konfitüre (f), Marmelade (f)


مسدود

Geschloßen, Geschlossen, Verschlossen

فارسی به عربی

مسدود کردن

اختناق، اغلق، امنع، عرقل، کتله، مربی


مسدود

اغلق، مغلق

فارسی به ایتالیایی

لغت نامه دهخدا

مسدود

مسدود. [م َ](ع ص) نعت مفعولی از سَدّ. رجوع به سد شود. || بازداشته شده.(از منتهی الارب). || استوار کرده و اصلاح نموده. || سدشده و بندشده و بسته شده.(ناظم الاطباء). گرفته. بسته. فراز.
- مسدود شدن، سد شدن و بند شدن و بسته شدن.(ناظم الاطباء). گرفتن. گرفته شدن.
- مسدود کردن، سد کردن و بند کردن و بستن.(ناظم الاطباء). گرفتن. برآوردن. استوار کردن راهی و رخنه ای و امثال آن را.
|| نزد اهل رمل، شکلی است که یک مرتبه ٔ اوزوج و باقی مراتبش فرد باشد، و آن مقابل مفتوح است که یک مرتبه ٔ او فرد و باقی آن زوج باشد. و هر کدام از آنها به اول و دوم و سوم و چهارم تقسیم می شوند و از ترکیب آنها نبیره ها بدست می آید. و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.

فارسی به انگلیسی

مسدود

Barred, Closed, Shut

فرهنگ فارسی آزاد

مسدود

مَسدُود، بسته شده، پُر و گرفته شده (سوراخ یاحفره یا شکاف)، محکم شده، بازداشته شده، استوار،

فرهنگ معین

مسدود

بسته شده، باز داشته شده. [خوانش: (مَ) [ع.] (اِمف.)]

فرهنگ عمید

مسدود

سدشده، بسته‌شده،
[قدیمی] استوارشده،
[قدیمی] بازداشته‌شده،

فرهنگ فارسی هوشیار

مسدود

سد شده و بند شده و بسته شده

معادل ابجد

مسدود کردن به انگلیسی

576

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری